سلام
1یک بار بچه اول و بچه دوم به همسایهشان رفتند تا یک انشا طنز بنویسند. اما مسئله اینجاست که هر دو از آنها میخواستند اولین خط انشا را بنویسند و ایستادن در صف برای آنها مشکلی بود. بچه اول گفت: 'من باید اولین خط را بنویسم، چون من همیشه اولین کارها را انجام میدهم.' بچه دوم نیز گفت: 'نه، من باید اولین خط را بنویسم، چون من همیشه بهترین ایدهها را دارم.' همسایهشان که این صحنه را دیده بود، با لبخندی گفت: 'چرا اینقدر اذیت میکنید؟ بیایید هر دوتان ایستاده در صف بنویسید و با همکاری و تلاش مشترک انشا خندهداری بنویسید.' بچه اول و بچه دوم با تیمی شدن و همدلی توانستند انشا خندهداری بنویسند که همه را به خنده و شادی فرو برد.
2یک روز بچه اول و بچه دوم تصمیم گرفتند با هم به مدرسه بروند. وقتی به مدرسه رسیدند، دیدند که دیگر دانش آموزان در حال ایستادن در صف هستند. بچه اول به بچه دوم گفت: 'مسئله این است که کدامیک از ما باید اول صف باشد؟' بچه دوم با لبخندی گفت: 'هیچ مشکلی نیست، ما میتوانیم ایستادن در صف را به صورت تیمی انجام دهیم. یکی ایستاده، یکی نشسته و بعد از یک مدت جاهایمان را عوض کنیم!' به این ترتیب، بچه اول و بچه دوم با همکاری و همدلی توانستند مسئله ایستادن در صف را به راحتی حل کنند.
۲ مورد گفتم تاج بده